پرسش :
آيا در ديگر مذاهب اسلامي مانند اهل تسنن شفاعت و ولايت وجود دارد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
در رابطه با سوال فوق به نظر مي رسد مناسب باشد سوال را به صورت دو سوال مجزا مطرح كرده و جواب هر يك بصورت مجزا مطرح شود.
مسئله شفاعت در ساير مذاهب اسلامي
به طور مقدمه بايد خاطر نشان سازيم كه مسئله شفاعت در فرهنگ قرآن كريم بعنوان يك اصل معتبر پذيرفته شده و موارد مختلفي از آيات كتاب عزيز مانند آيه 23 سوره سبا و 109 طه و 255 بقره و 3 يونس و 48 مدثر و آيات ديگر بيانگر اين است كه در قسمت معظم اين آيات پروردگار متعال اصل شفاعت شافعين را تاييد كرده و آنها را در شفاعت ماذون خود قرار داده است كه براي احاطه كامل در اين زمينه بسيار مناسب است به ترجمه تفسير گرانسنگ علامه طباطبايي جلد اول ذيل آيه 48 سوره بقره مراجعه فرماييد.
و با توجه به همين آيات و روايات بسيار زياد كه در همين زمينه از پيامبر اكرم(ص) نقل شده تمام علماء اسلامي مسئله شفاعت در قيامت را قبول داشته و دارند. (فخر رازي از علماء بزرگ اهل سنت در تفسير كبير، ج 3، ص 55 مي گويد: «اجمعت الامه علي أن لمحمد من شفاعه في الاخره» يعني امت اسلام اجماع دارند كه در آخرت براي پيامبر حق شفاعت است و دانشمند بزرگ شيعه علامه حلي در كتاب تجريد الاعتقاد، ص 262 مي فرمايد: اتفقت العلماء علي ثبوت الشفاعه للنبي(ص).)
چنانچه آيت الله سبحاني در اين زمينه مي فرمايند از زمان پيامبر گرامي(ص) تا زمان هاي بعد روش مسلمانان درخواست شفاعت از شافعان راستين بوده و پيوسته از آنان در حال حيات طلب شفاعت مي كردند و بسياري حتي بعد از ممات اوليا درخواست شفاعت مي كردند و چنين درخواستي را هيچيك از دانشمندان اسلامي با هيچيك از مباني و اصول اسلامي مخالف نمي دانستند. (آئين وهابيت، استاد سبحاني، ص 259) كه ما براي مستند سازي مطلب به چند روايت كه علماء اهل تسنن در كتابهاي معتبرشان ذكر كرده اند اشاره مي كنيم. در كتاب سنن ابن داوود كه از كتابهاي مهم و معتبر اهل تسنن است بابي دارد بنام باب شفاعت كه در آن باب اين حديث را ذكر مي كنند. كه پيامبر(ص) فرمود: شفاعتي لاهل الكبائر من امتي. يعني شفاعت من براي مرتكبين گناهان كبيره از امتم مي باشد. (سنن ابن داود، جلد 4، ص 379) در كتاب صحيح بخاري و صحيح مسلم كه معتبرترين كتب اهل تسنن است اين حديث را نقل كرده كه جابر ابن عبدالله از حضرت مي پرسد: ان الله يخرج قوما من النار بالشفاعه؟ قال نعم (مختصر سنن ابي داود، جلد 7، ص 132_130) كه معناي حديث روشن است. و محدث معروف عامه ترمذي كه نويسنده يكي از صحاح اهل سنت است اين حديث را نقل كرده كه انس مي گويد از پيامبر درخواست كردم كه در روز قيامت در حق من شفاعت كند وي پذيرفت و گفت شفاعت خواهم كرد. گفتم تو را كجا پيدا كنم فرمود كنار صراط (سنن ترمذي ، ج 4، ص 42) و سواد ابن قارب از ياران پيامبر(ص) در ضمن اشعاري از پيامبر درخواست شفاعت مي كند. مي گويد اي پيامبر روز رستاخيز شفيع من باش روزي كه شفاعت ديگران بحال سواد ابن قارب سودمند نخواهد بود. (قاموس الرجال، ذيل ماده سواد) كه براي اطلاع كامل از اين روايات مي توانيد به صحيح ابن حبان جلد 14 مراجعه فرماييد.
و چنانچه متذكر شديم تمام علماي مسلمان از جميع فرق با توجه به آيات و اين روايات مسئله شفاعت را از مسلمات دانسته اند. تا اينكه فرقه وهابيت پيدا شد كه ريشه اين فرقه به شخصي بنام ابن تيمه بر مي گردد كه در قرن هشتم پيدا شد كه با اين اصل و بسياري از اصول مسلم اسلامي بخاطر شبهات و طرز تفكر خاصي كه داشت مخالفت كرد و سه قرن بعد از او محمد ابن عبدالوهاب با حمايت آل سعود همان افكار ابن تيمه را ادامه داد. (براي اطلاع كامل در اين زمينه و چگونگي پيدايش وهابيت به كتاب توسل نوشته سيدمحمد ضياء آبادي مراجعه فرماييد.) كه اين فرقه با اينكه مانند ديگر مسلمانان شفاعت را به عنوان يك اصل اسلامي پذيرفته اند و مي گويند كه روز قيامت شافعان درباره گناهكاران امت شفاعت خواهند كرد و پيامبر گرامي در اين قسمت سهم بزرگتري دارد در عين حال مي گويند اما هرگز ما حق نداريم در اين جهان از آنان طلب شفاعت كنيم و مي گويند هر گاه چنين چيزي را از پيامبر كه در برزخ بسر مي برد بخواهيم شرك است. (كشف الارئياب، ص 239، نقل از الهديه السنيه، ص 240)
خلاصه اينكه وهابي ها با يك رشته پندارها درخواست شفاعت را تحريم كرده و در خواست كننده را مشرك و عملش را شرك مي دانند. و به زعم خود بر اين مدعا ادله اي ذكر كرده اند كه حضرت آيت الله سبحاني در كتاب آئين وهابيت اين ادله را بررسي و نقد نمود. (آئين وهابيت، استاد سبحاني، ص 270 به بعد) كه مهمترين دليل آنها اين است كه مي گويند شفاعت فعل خداست و درخواست فعل خدا از غير خدا شرك است. در صورتي كه هيچ مسلماني از شفعاء نمي خواهد كه آنها مستقلا و بدون اذن خداوند شفاعت كنند بلكه شفاعت تمام شفعاء باذن الله است نه استقلالا پس از حقيقت فعل اله است و هيچ گونه شركي نيست. و براي روشن شدن بطلان ساير ادله آنها و منشا لغزش افكار اين فرقه در اين زمينه مي توانيد به كتاب آئين وهابيت آيت الله سبحاني و يا كتاب بناي بر قيور حسين غيب غلامي و كتاب توسل سيدمحمد ضياء آبادي و كتاب شفاعت در قلمرو عقل، قرآن و حديث استاد سبحاني مراجعه بفرماييد.
و اما در باره مسئله ولايت،
علماء بزرگ ساير مذاهب اسلامي به ولايت اذعان دارند. درباره آيه شريفه: انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يوتون الزكاه (سوره مائده، آيه 55) زمخشري و فخر رازي كه از بزرگترين علماء اهل سنت هستند تصريح مي كنند كه اين آيه در شان علي(ع) نازل شده است. (تفسير كشاف، زمخشري، ج 1، ص 505، چاپ مصر، تفسير كبير، فخر رازي، ج 12، ص 30) و در تفسير طبري روايات متعددي ذكر مي كنند كه اين آيه درباره علي(ع) نازل شده است. (تفسير طبري، ج 6، ص 288) و آيات متعدد ديگر كه در اين زمينه مي توانيد به كتاب الغدير، ج 2 و يا كتاب اصول عقايد عبدالرضا حجازي ص 500 به بعد مراجعه فرماييد. لكن در اينكه مراد از ولاء ائمه(ع) چيست بين شيعه و مذاهب ديگر اختلاف است چون ولاء اقسامي دارد «ولاء محبت» «ولاء امامت» «ولاء زعامت» «ولاء تصرف» كه استاد مطهري اين اقسام را بصورت كامل مورد بحث قرار داده اند.(مجموعه آثار، ج 3، ص 268) درباره نظر علماء ساير مذاهب نسبت به اين چهار قسم ولاء خاص بايد گفت به ولاء محبت همه آنها چون شيعه معترفند و خود ناقل روايات متعددي در اين زمينه هستند چنانچه زمخشري و فخر رازي نقل مي كنند كه پيامبر فرمود هر كس بر دوستي آل محمد بميرد شهيد مرده و هر كس به دشمني آنها بميرد كافر است. (تفسير كبير، ج 27، ص 166 و تفسير كشاف ، ج 4 ذيل آيه 23 شوري) و امام شافعي كه از ائمه چهارگانه اهل سنت است اشعار بسيار زيبايي در اين زمينه دارد كه به ذكر 2 بيت اكتفاء مي كنيم. مي گويد:
يا آل بيت رسول الله جئتكم فرض من اله في القرآن انزله
يكفيكم من عظيم الفخر انكم من لم يصل علكيم لا صلاه له
(نورالابصار، ص 104)
يعني اي اهل بيت رسول دوستي شما فريضه اي است از جانب خدا كه در قرآن آنرا نازل كرده از فخر و بزرگي شما همين بس كه درود بر شما جزء نماز است و هر كس بر شما درود نفرستد نمازش باطل است و حتي امام شافعي صراحتا مي گويد كه اگر دوستي اهل بيت(ع) باعث مي شود كه من رافضي (شيعه) شمرده شوم پس حسين و انس شهادت دهند كه من رافضي هستم. (مجموعه آثار استاد مطهري، ج 3، نقل از تفسير كبير فخر رازي، جلد 27، ص 166)
و زمخشري تصريح مي كند كه پيامبر فرمود هر كس بغض اهل بيت را داشته باشد بوي بهشت را استشمام نخواهد كرد. (تفسير كشاف زمخشري، ج 4، ذيل آيه 23 سوره شوري) بنابراين بايد گفت در مسئله ولاء محبت بين شيعه و ساير مذاهب هيچ اختلافي نيست و مورد قبول همه است. اما درباره اقسام سه گانه ديگر ولايت يعني ولاء امامت به اين معنا كه ائمه(ع) داراي مقام امامت و پيشوائي و رهبري ديني بگونه اي كه همچون پيامبر قول و فعل آنها محبت بر ما است و ولاء زعامت به معناي داشتن حق رهبري اجتماعي و سياسي و مسلط به شئون و مقدرات جامعه و مسلمانان و ولاء تصرف به اين معنا كه ائمه نمونه بارز انسان كامل كه در اثر پيمودن صراط عبوديت و وصول به مقام قرب الهي ناظر بر ارواح و نفوس و قلوب مي باشند و حجت حق كه زمين هيچگاه از چنين اوليائي كه واسطه فيض هستند خالي نيست.
علماء ساير مذاهب(براي اگاهي كامل در اين زمينه مي توانيد به الغدير علامه اميني، ج 2 و يا كتاب اصول عقايد دكتر عبدالرضا حجازي صفحه 500 به بعد مراجعه فرماييد) با اين كه مي پذيرند كه آياتي همچون آيه زكات 55 مائده، آيه اولوالامر 59 نساء، آيه اكمال 3 مائده، آيه تبليغ 67 مائده، آيه تطهير 33 احزاب، آيه ذكر 43 نحل و آياتي ديگر درباره ائمه(ع) و بعضي فقط درباره علي(ع) است و بعضي با قرائن اثبات ولايت مطلق براي ائمه(ع) مي كند با اين حال ولايت آنها را در اين سه زمينه قبول نكرده اند و به توجيه اين آيات و روايات پرداخته اند.كه براي نمونه به بعضي اشاره مي كنيم مثلا در آيه (انما وليكم الله) كه معروف به آيه زكات و يا ولايت است با اينكه به بيان علامه اميني نزديك چهل نفر از علماء عامه اعتراف دارند آيه در شان علي(ع) نازل شده (نقل از كتاب خلافت و ولايت از نظر قرآن و سنت، ص 190، الغدير، جلد 2، ص 52) آيه را حمل بر ولاء و محبت مي كنند و مي گويند آيه فقط اثبات ولاء محبت مي كند يعني خدا و رسول(ص) و علي(ع) را دوست بداريد حال آنكه اين رداشت قطعا درست نيست چون اولا آيه شريفه با كلمه انما بكار رفته كه در عربي براي حصر است به معناي فقط و در اين صورت معناي آيه اين مي شود كه محبوب شما مسلمانان فقط خدا و رسول و علي(ع) است كه اين برداشت به طور بديهي باطل است و حصر بي معناست و ثانيا قرار گرفتن علي(ع) در كنار خدا و رسول(ص) بيانگر اين است كه همان نوع ولايتي كه خدا و رسول دارند كه هر چهار نوع باشد همان انواع ولايت را علي(ع) نيز دارد و رواياتي كه خود اهل سنت ذكر كرده اند مويد اين مطلب است.
چنانچه علامه اميني در الغدير از مدارك اهل سنت نقل مي كند كه پيامبر گفت خدايا برادرم موسي ابن عمران از تو خواست كه هارون را وزير او كني منهم نيز همين مطلب را مي خواهم كه علي را وزير من قرار دهي و دعاي پيامبر تمام نشده بود كه جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد (الغدير، جلد 2، ص 52 و 53) با قرينه اين نوع روايات روشن مي شود كه انحصار آيه شريفه در ولاء محبت درست نيست. و در زمينه روايات هم خود اينها روايات بسيار زيادي در اين زمينه نقل مي كنند لكن به توجيه آنها مي پردازند كه در اينجا از يك نكته مهم نبايد غافل بود و آن اينكه علماء اهل تسنن روي سابقه تاريخي خود را مي بينند كه ديگران مقام خلافت را در دست گرفتند يا بايد دست از اين سابقه تاريخي و اعتقادات خود بردارند و يا به توجيه روايات بپردازند و روشن است كه دومي براي آنها كم هزينه تر است . لهذا فخر رازي با اينكه ناقل حديث ثقلين است (تفسير مفاتيح الغيب، فخر رازي، نقل از صحيح مسلم، جلد 7، ص 122) و امام احمد ابن حنبل كه ناقل حديث علي مع الحق و الحق مع علي است (غايه المرام، ص 539) و ابن صباغ مالكي با اينكه ناقل حديث انت مني بمنزله هارون من موسي و حديث انت اخي و وصيي و خليفتي هستند(الفصول المهمه نورالدين مالكي) كه اين احاديث صريح در ثبوت همان ولايتي است كه خود رسول داشت به توجيه اين روايات پرداخته اند. والسلام علي من اتبع الهدي
www.eporsesh.com
در رابطه با سوال فوق به نظر مي رسد مناسب باشد سوال را به صورت دو سوال مجزا مطرح كرده و جواب هر يك بصورت مجزا مطرح شود.
مسئله شفاعت در ساير مذاهب اسلامي
به طور مقدمه بايد خاطر نشان سازيم كه مسئله شفاعت در فرهنگ قرآن كريم بعنوان يك اصل معتبر پذيرفته شده و موارد مختلفي از آيات كتاب عزيز مانند آيه 23 سوره سبا و 109 طه و 255 بقره و 3 يونس و 48 مدثر و آيات ديگر بيانگر اين است كه در قسمت معظم اين آيات پروردگار متعال اصل شفاعت شافعين را تاييد كرده و آنها را در شفاعت ماذون خود قرار داده است كه براي احاطه كامل در اين زمينه بسيار مناسب است به ترجمه تفسير گرانسنگ علامه طباطبايي جلد اول ذيل آيه 48 سوره بقره مراجعه فرماييد.
و با توجه به همين آيات و روايات بسيار زياد كه در همين زمينه از پيامبر اكرم(ص) نقل شده تمام علماء اسلامي مسئله شفاعت در قيامت را قبول داشته و دارند. (فخر رازي از علماء بزرگ اهل سنت در تفسير كبير، ج 3، ص 55 مي گويد: «اجمعت الامه علي أن لمحمد من شفاعه في الاخره» يعني امت اسلام اجماع دارند كه در آخرت براي پيامبر حق شفاعت است و دانشمند بزرگ شيعه علامه حلي در كتاب تجريد الاعتقاد، ص 262 مي فرمايد: اتفقت العلماء علي ثبوت الشفاعه للنبي(ص).)
چنانچه آيت الله سبحاني در اين زمينه مي فرمايند از زمان پيامبر گرامي(ص) تا زمان هاي بعد روش مسلمانان درخواست شفاعت از شافعان راستين بوده و پيوسته از آنان در حال حيات طلب شفاعت مي كردند و بسياري حتي بعد از ممات اوليا درخواست شفاعت مي كردند و چنين درخواستي را هيچيك از دانشمندان اسلامي با هيچيك از مباني و اصول اسلامي مخالف نمي دانستند. (آئين وهابيت، استاد سبحاني، ص 259) كه ما براي مستند سازي مطلب به چند روايت كه علماء اهل تسنن در كتابهاي معتبرشان ذكر كرده اند اشاره مي كنيم. در كتاب سنن ابن داوود كه از كتابهاي مهم و معتبر اهل تسنن است بابي دارد بنام باب شفاعت كه در آن باب اين حديث را ذكر مي كنند. كه پيامبر(ص) فرمود: شفاعتي لاهل الكبائر من امتي. يعني شفاعت من براي مرتكبين گناهان كبيره از امتم مي باشد. (سنن ابن داود، جلد 4، ص 379) در كتاب صحيح بخاري و صحيح مسلم كه معتبرترين كتب اهل تسنن است اين حديث را نقل كرده كه جابر ابن عبدالله از حضرت مي پرسد: ان الله يخرج قوما من النار بالشفاعه؟ قال نعم (مختصر سنن ابي داود، جلد 7، ص 132_130) كه معناي حديث روشن است. و محدث معروف عامه ترمذي كه نويسنده يكي از صحاح اهل سنت است اين حديث را نقل كرده كه انس مي گويد از پيامبر درخواست كردم كه در روز قيامت در حق من شفاعت كند وي پذيرفت و گفت شفاعت خواهم كرد. گفتم تو را كجا پيدا كنم فرمود كنار صراط (سنن ترمذي ، ج 4، ص 42) و سواد ابن قارب از ياران پيامبر(ص) در ضمن اشعاري از پيامبر درخواست شفاعت مي كند. مي گويد اي پيامبر روز رستاخيز شفيع من باش روزي كه شفاعت ديگران بحال سواد ابن قارب سودمند نخواهد بود. (قاموس الرجال، ذيل ماده سواد) كه براي اطلاع كامل از اين روايات مي توانيد به صحيح ابن حبان جلد 14 مراجعه فرماييد.
و چنانچه متذكر شديم تمام علماي مسلمان از جميع فرق با توجه به آيات و اين روايات مسئله شفاعت را از مسلمات دانسته اند. تا اينكه فرقه وهابيت پيدا شد كه ريشه اين فرقه به شخصي بنام ابن تيمه بر مي گردد كه در قرن هشتم پيدا شد كه با اين اصل و بسياري از اصول مسلم اسلامي بخاطر شبهات و طرز تفكر خاصي كه داشت مخالفت كرد و سه قرن بعد از او محمد ابن عبدالوهاب با حمايت آل سعود همان افكار ابن تيمه را ادامه داد. (براي اطلاع كامل در اين زمينه و چگونگي پيدايش وهابيت به كتاب توسل نوشته سيدمحمد ضياء آبادي مراجعه فرماييد.) كه اين فرقه با اينكه مانند ديگر مسلمانان شفاعت را به عنوان يك اصل اسلامي پذيرفته اند و مي گويند كه روز قيامت شافعان درباره گناهكاران امت شفاعت خواهند كرد و پيامبر گرامي در اين قسمت سهم بزرگتري دارد در عين حال مي گويند اما هرگز ما حق نداريم در اين جهان از آنان طلب شفاعت كنيم و مي گويند هر گاه چنين چيزي را از پيامبر كه در برزخ بسر مي برد بخواهيم شرك است. (كشف الارئياب، ص 239، نقل از الهديه السنيه، ص 240)
خلاصه اينكه وهابي ها با يك رشته پندارها درخواست شفاعت را تحريم كرده و در خواست كننده را مشرك و عملش را شرك مي دانند. و به زعم خود بر اين مدعا ادله اي ذكر كرده اند كه حضرت آيت الله سبحاني در كتاب آئين وهابيت اين ادله را بررسي و نقد نمود. (آئين وهابيت، استاد سبحاني، ص 270 به بعد) كه مهمترين دليل آنها اين است كه مي گويند شفاعت فعل خداست و درخواست فعل خدا از غير خدا شرك است. در صورتي كه هيچ مسلماني از شفعاء نمي خواهد كه آنها مستقلا و بدون اذن خداوند شفاعت كنند بلكه شفاعت تمام شفعاء باذن الله است نه استقلالا پس از حقيقت فعل اله است و هيچ گونه شركي نيست. و براي روشن شدن بطلان ساير ادله آنها و منشا لغزش افكار اين فرقه در اين زمينه مي توانيد به كتاب آئين وهابيت آيت الله سبحاني و يا كتاب بناي بر قيور حسين غيب غلامي و كتاب توسل سيدمحمد ضياء آبادي و كتاب شفاعت در قلمرو عقل، قرآن و حديث استاد سبحاني مراجعه بفرماييد.
و اما در باره مسئله ولايت،
علماء بزرگ ساير مذاهب اسلامي به ولايت اذعان دارند. درباره آيه شريفه: انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاه و يوتون الزكاه (سوره مائده، آيه 55) زمخشري و فخر رازي كه از بزرگترين علماء اهل سنت هستند تصريح مي كنند كه اين آيه در شان علي(ع) نازل شده است. (تفسير كشاف، زمخشري، ج 1، ص 505، چاپ مصر، تفسير كبير، فخر رازي، ج 12، ص 30) و در تفسير طبري روايات متعددي ذكر مي كنند كه اين آيه درباره علي(ع) نازل شده است. (تفسير طبري، ج 6، ص 288) و آيات متعدد ديگر كه در اين زمينه مي توانيد به كتاب الغدير، ج 2 و يا كتاب اصول عقايد عبدالرضا حجازي ص 500 به بعد مراجعه فرماييد. لكن در اينكه مراد از ولاء ائمه(ع) چيست بين شيعه و مذاهب ديگر اختلاف است چون ولاء اقسامي دارد «ولاء محبت» «ولاء امامت» «ولاء زعامت» «ولاء تصرف» كه استاد مطهري اين اقسام را بصورت كامل مورد بحث قرار داده اند.(مجموعه آثار، ج 3، ص 268) درباره نظر علماء ساير مذاهب نسبت به اين چهار قسم ولاء خاص بايد گفت به ولاء محبت همه آنها چون شيعه معترفند و خود ناقل روايات متعددي در اين زمينه هستند چنانچه زمخشري و فخر رازي نقل مي كنند كه پيامبر فرمود هر كس بر دوستي آل محمد بميرد شهيد مرده و هر كس به دشمني آنها بميرد كافر است. (تفسير كبير، ج 27، ص 166 و تفسير كشاف ، ج 4 ذيل آيه 23 شوري) و امام شافعي كه از ائمه چهارگانه اهل سنت است اشعار بسيار زيبايي در اين زمينه دارد كه به ذكر 2 بيت اكتفاء مي كنيم. مي گويد:
يا آل بيت رسول الله جئتكم فرض من اله في القرآن انزله
يكفيكم من عظيم الفخر انكم من لم يصل علكيم لا صلاه له
(نورالابصار، ص 104)
يعني اي اهل بيت رسول دوستي شما فريضه اي است از جانب خدا كه در قرآن آنرا نازل كرده از فخر و بزرگي شما همين بس كه درود بر شما جزء نماز است و هر كس بر شما درود نفرستد نمازش باطل است و حتي امام شافعي صراحتا مي گويد كه اگر دوستي اهل بيت(ع) باعث مي شود كه من رافضي (شيعه) شمرده شوم پس حسين و انس شهادت دهند كه من رافضي هستم. (مجموعه آثار استاد مطهري، ج 3، نقل از تفسير كبير فخر رازي، جلد 27، ص 166)
و زمخشري تصريح مي كند كه پيامبر فرمود هر كس بغض اهل بيت را داشته باشد بوي بهشت را استشمام نخواهد كرد. (تفسير كشاف زمخشري، ج 4، ذيل آيه 23 سوره شوري) بنابراين بايد گفت در مسئله ولاء محبت بين شيعه و ساير مذاهب هيچ اختلافي نيست و مورد قبول همه است. اما درباره اقسام سه گانه ديگر ولايت يعني ولاء امامت به اين معنا كه ائمه(ع) داراي مقام امامت و پيشوائي و رهبري ديني بگونه اي كه همچون پيامبر قول و فعل آنها محبت بر ما است و ولاء زعامت به معناي داشتن حق رهبري اجتماعي و سياسي و مسلط به شئون و مقدرات جامعه و مسلمانان و ولاء تصرف به اين معنا كه ائمه نمونه بارز انسان كامل كه در اثر پيمودن صراط عبوديت و وصول به مقام قرب الهي ناظر بر ارواح و نفوس و قلوب مي باشند و حجت حق كه زمين هيچگاه از چنين اوليائي كه واسطه فيض هستند خالي نيست.
علماء ساير مذاهب(براي اگاهي كامل در اين زمينه مي توانيد به الغدير علامه اميني، ج 2 و يا كتاب اصول عقايد دكتر عبدالرضا حجازي صفحه 500 به بعد مراجعه فرماييد) با اين كه مي پذيرند كه آياتي همچون آيه زكات 55 مائده، آيه اولوالامر 59 نساء، آيه اكمال 3 مائده، آيه تبليغ 67 مائده، آيه تطهير 33 احزاب، آيه ذكر 43 نحل و آياتي ديگر درباره ائمه(ع) و بعضي فقط درباره علي(ع) است و بعضي با قرائن اثبات ولايت مطلق براي ائمه(ع) مي كند با اين حال ولايت آنها را در اين سه زمينه قبول نكرده اند و به توجيه اين آيات و روايات پرداخته اند.كه براي نمونه به بعضي اشاره مي كنيم مثلا در آيه (انما وليكم الله) كه معروف به آيه زكات و يا ولايت است با اينكه به بيان علامه اميني نزديك چهل نفر از علماء عامه اعتراف دارند آيه در شان علي(ع) نازل شده (نقل از كتاب خلافت و ولايت از نظر قرآن و سنت، ص 190، الغدير، جلد 2، ص 52) آيه را حمل بر ولاء و محبت مي كنند و مي گويند آيه فقط اثبات ولاء محبت مي كند يعني خدا و رسول(ص) و علي(ع) را دوست بداريد حال آنكه اين رداشت قطعا درست نيست چون اولا آيه شريفه با كلمه انما بكار رفته كه در عربي براي حصر است به معناي فقط و در اين صورت معناي آيه اين مي شود كه محبوب شما مسلمانان فقط خدا و رسول و علي(ع) است كه اين برداشت به طور بديهي باطل است و حصر بي معناست و ثانيا قرار گرفتن علي(ع) در كنار خدا و رسول(ص) بيانگر اين است كه همان نوع ولايتي كه خدا و رسول دارند كه هر چهار نوع باشد همان انواع ولايت را علي(ع) نيز دارد و رواياتي كه خود اهل سنت ذكر كرده اند مويد اين مطلب است.
چنانچه علامه اميني در الغدير از مدارك اهل سنت نقل مي كند كه پيامبر گفت خدايا برادرم موسي ابن عمران از تو خواست كه هارون را وزير او كني منهم نيز همين مطلب را مي خواهم كه علي را وزير من قرار دهي و دعاي پيامبر تمام نشده بود كه جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد (الغدير، جلد 2، ص 52 و 53) با قرينه اين نوع روايات روشن مي شود كه انحصار آيه شريفه در ولاء محبت درست نيست. و در زمينه روايات هم خود اينها روايات بسيار زيادي در اين زمينه نقل مي كنند لكن به توجيه آنها مي پردازند كه در اينجا از يك نكته مهم نبايد غافل بود و آن اينكه علماء اهل تسنن روي سابقه تاريخي خود را مي بينند كه ديگران مقام خلافت را در دست گرفتند يا بايد دست از اين سابقه تاريخي و اعتقادات خود بردارند و يا به توجيه روايات بپردازند و روشن است كه دومي براي آنها كم هزينه تر است . لهذا فخر رازي با اينكه ناقل حديث ثقلين است (تفسير مفاتيح الغيب، فخر رازي، نقل از صحيح مسلم، جلد 7، ص 122) و امام احمد ابن حنبل كه ناقل حديث علي مع الحق و الحق مع علي است (غايه المرام، ص 539) و ابن صباغ مالكي با اينكه ناقل حديث انت مني بمنزله هارون من موسي و حديث انت اخي و وصيي و خليفتي هستند(الفصول المهمه نورالدين مالكي) كه اين احاديث صريح در ثبوت همان ولايتي است كه خود رسول داشت به توجيه اين روايات پرداخته اند. والسلام علي من اتبع الهدي
www.eporsesh.com
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}